جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Frequenter
مثالها
As a frequenter of the gym, she ’s there almost every day.
به عنوان یک مراجعه کننده مکرر به باشگاه، او تقریباً هر روز آنجا است.
The restaurant had many frequenters who always ordered the same dish.
رستوران بسیاری از مراجعین دائمی را داشت که همیشه همان غذا را سفارش میدادند.
درخت واژگانی
frequenter
frequent



























