جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to flee
01
فرار کردن
to escape danger or from a place
Intransitive: to flee | to flee from a place
مثالها
As the fire spread rapidly, residents had to flee from their apartments.
همانطور که آتش به سرعت گسترش مییافت، ساکنان مجبور شدند از آپارتمانهای خود فرار کنند.
The suspect attempted to flee from the crime scene when he saw the police approaching.
مظنون هنگام دیدن پلیس که نزدیک میشد، سعی کرد از صحنه جرم فرار کند.



























