جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to farm out
[phrase form: farm]
01
به کسی مسئولیتی سپردن
to assign a task or project to an external party, typically for a fee
مثالها
The small business decided to farm out its accounting tasks to a professional firm.
کسب و کار کوچک تصمیم گرفت وظایف حسابداری خود را به یک شرکت حرفهای برونسپاری کند.
Instead of hiring new staff, the company chose to farm out the IT support services.
به جای استخدام کارکنان جدید، شرکت تصمیم گرفت خدمات پشتیبانی فناوری اطلاعات را برونسپاری کند.
02
با کسی شریک شدن
to allow someone else to use or occupy a property or space temporarily
مثالها
The farmer decided to farm out a portion of his land to a neighbor for grazing cattle.
کشاورز تصمیم گرفت بخشی از زمین خود را به همسایه اجاره دهد برای چرای دام.
The hotel farms out its banquet hall for private events on weekends.
هتل سالن ضیافت خود را برای مراسم خصوصی در آخر هفته اجاره میدهد.
