جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
eased
01
سبک شده, نرم شده
made less severe, intense, or painful
مثالها
The eased regulations allowed businesses to operate more freely during the recovery period.
مقررات تسهیلشده به کسبوکارها اجازه داد تا در دوره بهبودی آزادانهتر عمل کنند.
The eased tension in her shoulders after the relaxing massage was a welcome relief.
تنش کاهش یافته در شانههایش پس از ماساژ آرامشبخش، یک تسکین خوشایند بود.
درخت واژگانی
eased
ease



























