جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
aloft
مثالها
The drone hovered aloft, collecting data from high above the trees.
پهپاد در ارتفاع معلق بود و دادهها را از بالای درختان جمعآوری میکرد.
Scientists launched a weather balloon to study temperature changes aloft.
دانشمندان یک بالن هواشناسی را برای مطالعه تغییرات دما در ارتفاع پرتاب کردند.
02
به بالا, به دکلها
up the mast or into the rigging on a ship
مثالها
During the storm, the sailor was ordered aloft to furl the sails.
در طول طوفان، به ملوان دستور داده شد که به بالا برود تا بادبانها را جمع کند.
He scrambled aloft to untangle the twisted ropes.
او به بالا پرید تا طنابهای پیچخورده را باز کند.
03
از بالا, در پرواز
lifted to a higher state or level
مثالها
A sense of triumph carried him aloft after the victory.
احساس پیروزی او را به بالا برد پس از پیروزی.
Hope rose aloft in her chest as she read the letter.
امید در سینهاش به بالا برخاست در حالی که نامه را میخواند.



























