جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
confirmative
مثالها
The team received confirmative results from their experiments, supporting their original theory.
تیم نتایج تأییدی را از آزمایشهای خود دریافت کرد که از نظریه اصلی آنها حمایت میکند.
The confirmative action of signing the contract finalized the agreement.
عمل تأییدی امضای قرارداد، توافق را نهایی کرد.
درخت واژگانی
confirmative
confirm



























