جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Butterball
مثالها
After a few months of indulgence, he had become a real butterball.
پس از چند ماه افراط، او به یک گلوله کرهای واقعی تبدیل شده بود.
They all teased him playfully, calling him the butterball of the family.
همه آنها او را به شوخی اذیت کردند و او را توپ کرهای خانواده نامیدند.



























