جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
brainy
مثالها
The brainy scientist made significant breakthroughs in the field of quantum physics.
دانشمند باهوش به دستاوردهای بزرگی در زمینه فیزیک کوانتومی دست یافت.
His brainy approach to problem-solving earned him a reputation as a genius among his peers.
رویکرد هوشمندانه او در حل مسئله برایش شهرت نابغهای در میان همسالانش به ارمغان آورد.
درخت واژگانی
brainy
brain



























