جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
broadened
مثالها
The broadened highway significantly improved traffic flow, reducing congestion during peak hours.
بزرگراه گسترش یافته به طور قابل توجهی جریان ترافیک را بهبود بخشید و ازدحام در ساعات اوج را کاهش داد.
The garden featured a broadened pathway that allowed for easier access and a more scenic walk.
باغ دارای یک مسیر گستردهشده بود که دسترسی آسانتر و پیادهروی زیباتری را فراهم میکرد.
درخت واژگانی
broadened
broaden



























