جستجو
various
01
گوناگون, متنوع، مختلف، متفاوت، جورواجور
several and of different types or kinds
Example
The store sells various types of fruits and vegetables.
فروشگاه انواع میوه‌ها و سبزیجات متنوع را می‌فروشد.
He has collected various stamps from different countries.
او تمبرهای متنوعی از کشورهای مختلف جمع آوری کرده است.
02
متنوع, گوناگون
encompassing a range of different aspects or characteristics, making it diverse or multifaceted
Example
The city is a various place, blending modern architecture with historical landmarks.
شهر مکانی متنوع است که معماری مدرن را با بناهای تاریخی ترکیب می کند.
The festival is a various event, offering everything from music to art exhibitions.
این جشنواره یک رویداد گوناگون است که همه چیز را از موسیقی تا نمایشگاه‌های هنری ارائه می‌دهد.
03
مختلف, گوناگون
referring to individual or separate items, entities, or occurrences within a group, highlighting their distinctiveness within a collective
Example
The policy was implemented differently in the various departments of the company.
سیاست به طور متفاوتی در بخش های مختلف شرکت اجرا شد.
Rate increases were approved across the various regions of the country.
افزایش نرخ‌ها در مناطق مختلف کشور تأیید شد.
04
متنوع, گوناگون
emphasizing the distinct differences or dissimilarity between elements
Example
The store offers various styles of furniture, each catering to a different taste.
این فروشگاه انواع سبک های مبلمان را ارائه می دهد، که هر یک به سلیقه ای متفاوت پاسخ می دهد.
She wore various outfits throughout the week, none of them alike.
او در طول هفته لباس های متنوع و گوناگون پوشید، هیچ کدام شبیه به هم نبودند.
various
Example
She offered me various options for the weekend getaway.
او گزینه‌های گوناگونی برای سفر آخر هفته به من پیشنهاد داد.
The museum features various exhibits showcasing artwork from different periods in history.
این موزه شامل آثار هنری از دوره‌های مختلف تاریخ است که نمایشگاه‌های گوناگون را به نمایش می‌گذارد.
various
Example
Various of the committee members voiced their concerns about the proposal.
تعدادی از اعضای کمیته نگرانی های خود را در مورد پیشنهاد بیان کردند.
Various of his colleagues attended the conference in his place.
تعدادی از همکاران او به جای او در کنفرانس شرکت کردند.
word family
vary
Verb
various
Adjective
variously
Adverb
variously
Adverb
کلمات نزدیک
