جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to uproot
01
از ریشه کندن, از ریشه درآوردن
to remove something, such as a plant or tree, by pulling it completely out of the ground
مثالها
They uprooted the old tree to make space for a new playground.
آنها درخت قدیمی را از ریشه درآوردند تا جا برای یک زمین بازی جدید باز شود.
The storm uprooted several large trees along the street.
طوفان چند درخت بزرگ را در امتداد خیابان از ریشه درآورد.
02
مجبور کردن کسی به ترک خانه یا وطن, آلاخونوالاخون کردن
to forcefully move someone from their home or homeland to another place
03
ریشه کن کردن, نابود کردن
destroy completely, as if down to the roots
درخت واژگانی
uproot
root
