جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unfeignedly
مثالها
She unfeignedly thanked him for his kindness during her illness.
او صادقانه برای محبتش در دوران بیماری از او تشکر کرد.
He unfeignedly admired her courage and resilience.
او صادقانه شجاعت و انعطافپذیری او را تحسین میکرد.
درخت واژگانی
unfeignedly
unfeigned
feigned
feign



























