جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unadorned
مثالها
The unadorned walls of the room made it feel more spacious.
دیوارهای بیآلایش اتاق باعث میشد فضای آن بزرگتر به نظر برسد.
She preferred an unadorned style for her home, avoiding excessive decorations.
او یک سبک بیآلایش را برای خانهاش ترجیح میداد و از تزئینات بیش از حد اجتناب میکرد.
درخت واژگانی
unadorned
adorned
adorn



























