جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Twig
مثالها
The bird built its nest using twigs and leaves from the nearby trees.
پرنده لانه خود را با استفاده از شاخههای نازک و برگهای درختان نزدیک ساخت.
She collected twigs to use as kindling for the campfire.
او شاخههای کوچک را جمع کرد تا به عنوان هیزم برای آتش کمپ استفاده کند.
to twig
01
شاخه زدن, به شاخه های کوچک تقسیم شدن
branch out in a twiglike manner
02
فهمیدن, درک کردن
understand, usually after some initial difficulty



























