جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to tune up
مثالها
Before the concert, the guitarist took a moment to tune up his instrument.
قبل از کنسرت، گیتاریست لحظهای را صرف کوک کردن سازش کرد.
The piano had n't been played in years, so it needed a professional to tune it up.
پیانو سالها نواخته نشده بود، بنابراین نیاز به یک حرفهای داشت تا آن را کوک کند.
02
تنظیم کردن, بهبود بخشیدن
adjust for (better) functioning



























