جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Tangerine
01
نارنگی
a small orange fruit with loose skin and juicy flesh
مثالها
I enjoy peeling open a tangerine and being greeted by its bright and citrusy scent.
از پوست کندن یک نارنگی و استقبال با عطر روشن و مرکباتی آن لذت میبرم.
Snacking on tangerines is a healthy and delicious way to satisfy my sweet tooth.
خوردن نارنگی به عنوان میان وعده، راهی سالم و خوشمزه برای رفع هوس شیرینی من است.
02
نارنگی, رنگ نارنگی
a reddish to vivid orange color
03
نارنگی, تانژرین
a kind of citrus tree with an orange fruit that has loose skin
tangerine
01
پرتقالی
having a moderate orange-yellow color like the skin of the tangerine fruit
مثالها
The tangerine sunset painted the sky with warm and vibrant hues.
غروب خورشید نارنجی آسمان را با رنگهای گرم و پرجنبوجوش رنگ کرد.
She chose a tangerine dress for its cheerful and eye-catching look.
او یک لباس نارنجی را برای ظاهر شاد و جذابش انتخاب کرد.
