جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
beforehand
مثالها
Guests must submit dietary requests beforehand.
مهمانان باید درخواستهای غذایی خود را از قبل ارسال کنند.
The speaker emailed her notes beforehand.
سخنران یادداشتهایش را از قبل ایمیل کرد.
مثالها
She packed extra batteries beforehand, expecting a blackout.
او باتریهای اضافی را از قبل بستهبندی کرد، انتظار قطعی برق را داشت.
They trained staff beforehand to handle emergencies.
آنها پرسنل را از قبل برای مقابله با شرایط اضطراری آموزش دادند.
beforehand
مثالها
The general was beforehand with his defenses.
ژنرال با دفاعیات خود از قبل آماده بود.
She was beforehand with her alms, ensuring none starved that winter.
او با صدقاتش از قبل آماده بود، مطمئن شد که آن زمستان کسی گرسنه نماند.
درخت واژگانی
beforehand
before
hand



























