جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
simulated
01
شبیهسازی شده, مصنوعی
not real but designed to imitate the real thing
مثالها
The fake leather jacket had a simulated texture that mimicked real leather.
ژاکت چرم مصنوعی دارای بافتی شبیهسازیشده بود که چرم واقعی را تقلید میکرد.
The fashion designer used simulated fur for the coat, providing an animal-friendly alternative.
طراح مد از خز شبیهسازی شده برای کت استفاده کرد، که یک جایگزین دوستدار حیوانات ارائه میدهد.
مثالها
The trainees participated in a simulated crisis to improve their decision-making skills.
کارآموزان در یک بحران شبیهسازیشده شرکت کردند تا مهارتهای تصمیمگیری خود را بهبود بخشند.
The lab conducted a simulated test to predict the effects of the new chemical compound.
آزمایشگاه یک آزمایش شبیهسازی شده برای پیشبینی اثرات ترکیب شیمیایی جدید انجام داد.
مثالها
His simulated joy at the party did n’t convince anyone who knew him well.
شادی ساختگی او در مهمانی هیچکس را که او را خوب میشناخت متقاعد نکرد.
She gave a simulated expression of sympathy, though she did n’t feel it.
او یک بیان تظاهرآمیز همدردی نشان داد، هرچند آن را احساس نمیکرد.
درخت واژگانی
simulated
simulate
simul
