جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
recognized
01
برجسته
generally accepted as having a particular position or quality
مثالها
Her outstanding achievements in the field of medicine were widely recognized by her peers.
دستاوردهای برجسته او در زمینه پزشکی به طور گسترده توسط همکارانش به رسمیت شناخته شد.
The charity's efforts to alleviate poverty were officially recognized with a community service award.
تلاشهای خیریه برای کاهش فقر به طور رسمی با جایزه خدمات اجتماعی به رسمیت شناخته شد.
02
شناخته شده, شناسایی شده
acknowledged or identified, often because of a particular quality or previous knowledge
مثالها
The recognized expert on climate change spoke at the conference.
متخصص شناخته شده در تغییرات آب و هوایی در کنفرانس سخنرانی کرد.
The recognized name in the industry is a symbol of quality.
نام شناخته شده در صنعت نماد کیفیت است.
درخت واژگانی
unrecognized
recognized
recognize
