جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
readily
مثالها
She readily accepted the invitation to speak at the conference.
او با کمال میل دعوت به سخنرانی در کنفرانس را پذیرفت.
He readily agreed to help her move into the new apartment.
او با کمال میل موافقت کرد که به او در نقل مکان به آپارتمان جدید کمک کند.
مثالها
The information was readily found online.
اطلاعات به راحتی به صورت آنلاین پیدا شد.
This material absorbs moisture readily.
این ماده رطوبت را به راحتی جذب میکند.



























