جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
pulpy
مثالها
The freshly squeezed orange juice was pulpy, providing a natural and textured drink.
آب پرتقال تازه فشرده پالپ دار بود، که یک نوشیدنی طبیعی و بافت دار ارائه میداد.
The papaya had a pulpy flesh that was both juicy and rich in flavor.
پاپایا گوشتی گوشتی داشت که هم آبدار و هم پر از طعم بود.
02
احساساتی, ارزان نوشته شده
overly sensational and cheaply written
مثالها
The novel's pulpy style drew readers with its action-packed scenes.
سبک عامهپسند رمان با صحنههای پر از اکشن خود خوانندگان را جذب کرد.
Critics called the plot too pulpy, full of clichés and melodrama.
منتقدان طرح را بیش از حد عامهپسند، پر از کلیشه و ملودرام خواندند.
درخت واژگانی
pulpiness
pulpy
pulp



























