جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to obturate
مثالها
The surgeon used a plug to obturate the blood vessel.
جراح از یک پلاگ برای مسدود کردن رگ خونی استفاده کرد.
The pipe was obturated by a buildup of sediment.
لوله توسط تجمع رسوبات مسدود شده بود.
درخت واژگانی
obtrusive
obturator
obturate
obtur



























