جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
knavishly
مثالها
He grinned knavishly after slipping the wallet into his coat.
او پس از لغزاندن کیف پول به داخل کتش، شیطنتآمیز لبخند زد.
The boy knavishly swapped the test papers to avoid being caught.
پسر حیله گرانه اوراق امتحان را عوض کرد تا از دستگیری اجتناب کند.
درخت واژگانی
knavishly
knavish
knave



























