جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
vorbeugen
01
پیشگیری کردن, جلوگیری کردن
مثالها
Durch regelmäßiges Händewaschen kann man Infektionen vorbeugen.
با شستن منظم دستها میتوانید از عفونتها جلوگیری کنید.
Um Unfällen vorzubeugen, tragen die Arbeiter Schutzhelme.
برای جلوگیری از حوادث، کارگران کلاههای ایمنی میپوشند.
02
بهجلو خم شدن
مثالها
Sie beugte sich über den Tisch, um das Dokument zu unterschreiben.
او بر روی میز خم شد تا سند را امضا کند.
Sie beugte sich nach vorne und flüsterte ihm etwas ins Ohr.
او به جلو خم شد و چیزی در گوشش زمزمه کرد.



























