جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
vorder
01
جلو, جلویی
مثالها
Sitz auf dem vorderen Autositz.
روی صندلی جلو ماشین بنشین.
Der vordere Eingang des Gebäudes ist geschlossen.
ورودی جلو ساختمان بسته است.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
جلو, جلویی