جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Das Vermögen
[gender: neuter]
01
سرمایه, دارایی
مثالها
Sein Vermögen wird auf 10 Mio. € geschätzt.
ثروت او حدود 10 میلیون یورو برآورد میشود.
Das Familienvermögen wird fair aufgeteilt.
دارایی خانواده به طور عادلانه تقسیم خواهد شد.
vermögen
01
توانستن, قادر بودن
مثالها
Niemand vermag die Zukunft vorherzusagen.
هیچ کس نمیتواند آینده را پیشبینی کند.
Sein Lächeln vermag alles zu erklären.
لبخندش میتواند همه چیز را توضیح دهد.



























