جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
stürzen
[past form: stürzte]
01
سقوط کردن, افتادن
مثالها
Er ist von der Leiter gestürzt.
او از نردبان افتاد.
Das Kind stürzte auf dem Eis.
کودک روی یخ افتاد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
سقوط کردن, افتادن