جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Das Motiv
[gender: neuter]
01
انگیزه, علت
مثالها
Das Mordmotiv war Eifersucht.
انگیزه قتل حسادت بود.
Ohne Motiv gibt es keine strafbare Handlung.
بدون انگیزه، هیچ عمل قابل مجازاتی وجود ندارد.
02
بنمایه, موتیف، عنصر تکرارشونده
مثالها
Das Blumenmotiv in van Goghs Sonnenblumen symbolisiert Lebensfreude.
موتیف گل در نقاشی آفتابگردانهای ون گوگ، شادی زندگی را نمادین میکند.
Das Motiv der unerfüllten Liebe durchzieht Goethes Werther.
موتیف عشق یکطرفه در سراسر ورتر گوته جریان دارد.



























