جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
kommen
[past form: kam]
01
آمدن
مثالها
Die Kinder kommen nach dem Spielen nach Hause.
کودکان پس از بازی به خانه میآیند.
Morgen kommt meine Tante aus Berlin zu Besuch.
فردا، عمهام از برلین برای دیدار میآید.
02
ظاهر شدن، نمایان شدن
مثالها
Am Morgen kommt der Mond noch am Himmel.
صبحگاهان ماه هنوز در آسمان ظاهر میشود.
Nach dem Regen kommt ein bunter Regenbogen zum Vorschein.
پس از باران، یک رنگینکمان رنگارنگ ظاهر میشود.
03
وقت داشتن, توانستن
مثالها
Ich komme diese Woche nicht dazu, den Bericht zu schreiben.
وقت نمیکنم این هفته گزارش را بنویسم.
Kommst du morgen dazu, mir zu helfen?
میآیی فردا به من کمک کنی؟
04
رسیدن, پایان یافتن
مثالها
Die Bücher kommen ins Regal zurück.
کتابها برمیگردند به قفسه.
Die Post kommt auf den Schreibtisch.
پست میرسد روی میز.
05
دریافت کردن, به دست آوردن
مثالها
Ich komme morgen meine neuen Schuhe.
دریافت میکنم کفشهای جدیدم را فردا.
Er kommt oft Post von seiner Familie.
او دریافت میکند اغلب پست از خانوادهاش.
06
شروع کردن, آغاز کردن
مثالها
Er kommt langsam ins Sprechen auf Deutsch.
او به آرامی میآید به صحبت کردن به آلمانی.
Nach der Pause kommt sie ins Arbeiten.
بعد از استراحت، او شروع میکند به کار کردن.
07
اتفاق افتادن, رخ دادن
مثالها
Es kommt oft vor, dass wir uns verspäten.
اغلب پیش میآید که دیر میکنیم.
Gestern kam ein unerwartetes Problem auf.
دیروز، یک مشکل غیرمنتظره آمد.
08
ارزش داشتن, به ارزش بودن
مثالها
Diese Erfahrung kommt sehr viel Wert zu haben.
این تجربه میآید که ارزش زیادی داشته باشد.
Es kommt darauf an, wie wichtig das Thema ist.
بستگی دارد به اینکه موضوع چقدر مهم است.



























