جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Halt
[gender: masculine]
01
ایستگاه
مثالها
An diesem Halt steigen viele Passagiere aus.
در این ایستگاه، بسیاری از مسافران پیاده میشوند.
Wir warten auf den Halt, um auszusteigen.
ما منتظر ایستگاه هستیم تا پیاده شویم.
halt
01
صرفاً, فقط
مثالها
Mach halt deine Hausaufgaben!
فقط انجام بده تکالیف خودت را !
Dann geh halt früher ins Bett.
پس فقط زودتر به رختخواب برو.
02
دیگه, دیگه...دیگه
مثالها
Das ist halt mein Pech.
این فقط بدشانسی من است.
Er ist halt immer unpünktlich.
او فقط همیشه دیر میکند.
03
خب
مثالها
Dann lern halt mehr!
پس، فقط بیشتر مطالعه کن!
Kauf dir halt ein neues Handy.
خب، فقط برای خودت یک تلفن جدید بخر.



























