جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le trou
[gender: masculine]
01
سوراخ, حفره
مثالها
Le chat est passé par le trou dans la clôture.
گربه از سوراخ در حصار عبور کرد.
J' ai fait un trou dans le mur pour accrocher le tableau.
من یک سوراخ در دیوار ایجاد کردم تا نقاشی را آویزان کنم.
