جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
traverser
01
عبور کردن, رد شدن، گذشتن
مثالها
Il traverse la rue avec prudence.
او با احتیاط از خیابان عبور میکند.
Nous avons traversé la forêt hier.
دیروز ما از جنگل گذشتیم.
02
نفوذ کردن به (چیزی), رد شدن از
مثالها
La lumière traverse le verre.
نور از شیشه عبور میکند.
Les rayons du soleil traversent les nuages.
پرتوهای خورشید از میان ابرها عبور میکنند.
03
از سر گذراندن (تجربه، مشکلات و...), به خود دیدن
مثالها
Elle a traversé une période très difficile.
او یک دوره بسیار دشوار را پشت سر گذاشت.
Nous avons traversé de nombreuses épreuves ensemble.
ما گذراندیم بسیاری از سختیها را با هم.



























