جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
percuter
01
اصابت کردن, به شدت برخورد کردن
مثالها
La voiture a percuté un arbre à grande vitesse.
ماشین با سرعت بالا به یک درخت برخورد کرد.
Deux trains ont percuté en gare ce matin.
دو قطار امروز صبح در ایستگاه با هم برخورد کردند.
02
متوجه شدن, فهمیدن
مثالها
J' ai mis du temps à percuter la blague.
مدتی طول کشید تا درک کنم شوخی را.
Elle a percuté le problème immédiatement.
او بلافاصله مشکل را درک کرد.



























