جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
libérer
01
خالی کردن (اتاق در هتل، زمان), تخلیه کردن
مثالها
Les clients doivent libérer leur chambre avant midi.
مشتریان باید اتاق خود را قبل از ظهر تخلیه کنند.
Nous avons libéré le bureau pour le nouveau collègue.
ما دفتر را برای همکار جدید خالی کردیم.
02
خود را خلاص کردن, خود را رها کردن
مثالها
L' otage a réussi à se libérer.
گروگان موفق شد خود را آزاد کند.
Elle veut se libérer de cette relation toxique.
او میخواهد از این رابطه سمی رهایی یابد.



























