جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
lancer
01
پرتاب کردن, انداختن
مثالها
Il a lancé la balle très loin.
او توپ را خیلی دور پرتاب کرد.
Elle lance les dés pour commencer le jeu.
او تاسها را پرتاب میکند تا بازی را شروع کند.
02
(فریاد و...) کشیدن, زدن
مثالها
Il a lancé un cri de surprise.
او فریاد تعجب سر داد.
Elle a lancé un appel à l' aide.
او یک درخواست کمک صادر کرد.
03
راه انداختن, برگزار کردن
مثالها
Le maire a lancé un nouveau projet.
شهردار یک پروژه جدید را راهاندازی کرد.
Ils ont lancé une campagne publicitaire.
آنها یک کمپین تبلیغاتی راهاندازی کردند.
04
وارد شدن, درگیر شدن، وارد دنیای (چیزی) شدن
مثالها
Il s' est lancé dans le théâtre après ses études.
او پس از تحصیلاتش به تئاتر پرتاب شد.
Elle veut se lancer dans la cuisine professionnelle.
او میخواهد در آشپزی حرفهای شروع به کار کند.
05
عجله کردن, با عجله رفتن، دویدن
مثالها
Il s' est lancé vers la sortie sans attendre.
او به سمت خروجی پرید بدون اینکه منتظر بماند.
Elle s' est lancée dans la rue pour attraper le bus.
او به خیابان پرید تا اتوبوس را بگیرد.



























