جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
irriter
01
خشمگین کردن, آزردن، اذیت کردن
مثالها
Son comportement irrite beaucoup ses collègues.
رفتارش همکارانش را بسیار آزار میدهد.
Les bruits forts irritent souvent les voisins.
صداهای بلند اغلب همسایگان را آزار میدهند.
02
خشمگین شدن
مثالها
Il s' irrite facilement quand on le critique.
وقتی مورد انتقاد قرار میگیرد به راحتی عصبانی میشود.
Elle s' est irritée à cause du bruit constant.
او به دلیل سر و صدای مداوم عصبانی شد.
03
سوزش ایجاد کردن, سوزاندن
مثالها
Ce tissu rugueux irrite ma peau.
این پارچه زبر تحریک میکند پوست مرا.
La fumée de cigarette irrite les yeux.
دود سیگار چشمها را تحریک میکند.
04
ملتهب کردن, تحریک کردن
مثالها
La poussière peut irriter les voies respiratoires.
گرد و غبار میتواند مجاری تنفسی را تحریک کند.
Le frottement a irrité sa peau sensible.
اصطکاک پوست حساس او را تحریک کرد.



























