جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
guérir
01
درمان کردن, معالجه کردن، بهبود بخشیدن
مثالها
Les antibiotiques ont guéri son infection.
آنتیبیوتیکها عفونت او را درمان کردند.
Elle a mis trois semaines à guérir de sa grippe.
سه هفته طول کشید تا او از آنفولانزا بهبود یابد.
02
(از نگرانی و غیره) رها شدن, خلاص شدن
مثالها
Il ne s' est pas encore guéri de ses préjugés.
او هنوز از پیشداوریهایش شفا نیافته است.
Elle s' est guérie de sa peur de l' abandon.
او از ترس رها شدن شفا یافت.
03
(از نگرانی و غیره) رها کردن, خلاص کردن
مثالها
Il faut le guérir de ce souci.
باید او را از این نگرانی درمان کرد.
Ce voyage l' a guéri de sa mélancolie.
این سفر او را از مالیخولیایش شفا داد.



























