جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le flatteur
[gender: masculine]
01
چاپلوس, متملق
مثالها
Méfie - toi de ce flatteur, il veut seulement te manipuler.
از آن چاپلوس برحذر باش، او فقط میخواهد تو را دستکاری کند.
Les flatteurs entouraient le roi pour obtenir des faveurs.
چاپلوسان برای به دست آوردن لطفها، پادشاه را احاطه کرده بودند.
flatteur
01
خوشایند, دلنشین
مثالها
Cette robe a une coupe flatteuse pour ta silhouette.
این لباس برش چاپلوسانهای برای اندام شما دارد.
Les lumières du coucher de soleil étaient flatteuses pour le paysage.
نورهای غروب آفتاب برای منظره چاپلوسانه بودند.
02
چاپلوسانه, فریبنده
مثالها
Il a utilisé un ton flatteur pour obtenir ce qu' il voulait.
او از لحن چاپلوسانهای برای به دست آوردن آنچه میخواست استفاده کرد.
Ses paroles flatteuses cachaient des intentions malhonnêtes.
سخنان چاپلوسانه او نیات نادرست را پنهان میکرد.



























