جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'embardée
[gender: feminine]
01
انحراف, تغییر مسیر ناگهانی
مثالها
La voiture a fait une embardée pour éviter le chien.
ماشین برای جلوگیری از برخورد با سگ، یک انحراف ناگهانی انجام داد.
Une embardée soudaine a presque provoqué un accident.
یک انحراف ناگهانی تقریباً باعث یک حادثه شد.



























