جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le coureur
[gender: masculine]
01
دونده
مثالها
Le coureur a terminé le marathon en trois heures.
دونده ماراتن را در سه ساعت به پایان رساند.
Un coureur professionnel s' entraîne ici chaque matin.
یک دونده حرفهای هر صبح اینجا تمرین میکند.
02
عیاش, هوسباز، خوشگذران
مثالها
Ce coureur change de petite amie chaque mois.
این زنباره هر ماه دوست دخترش را عوض میکند.
Tout le monde sait que c' est un coureur invétéré.
همه میدانند که او یک coureur مزمن است.



























