جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
coiffer
01
آرایش کردن مو, مرتب کردن مو
مثالها
Le coiffeur coiffe ses clients tous les jours.
آرایشگر هر روز موهای مشتریانش را آرایش میکند.
Elle coiffe sa sœur avant la fête.
او قبل از مهمانی موهای خواهرش را آرایش میکند.
02
موی (خود را) مرتب کردن
مثالها
Elle se coiffe devant le miroir tous les matins.
او هر صبح جلوی آینه موهایش را شانه میکند.
Il se coiffe rapidement avant de sortir.
او قبل از بیرون رفتن سریع موهایش را شانه میکند.



























