جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
brusque
01
ناگهانی, غیرمنتظره، غیرمترقبه
مثالها
Il fit un mouvement brusque pour attraper le ballon.
او یک حرکت ناگهانی برای گرفتن توپ انجام داد.
Un changement brusque de température peut être dangereux.
تغییر ناگهانی دما میتواند خطرناک باشد.
02
خشن, تند، زننده
مثالها
Il répondit de manière brusque à la question.
او به سوال به صورت تند پاسخ داد.
Une critique brusque peut blesser les sentiments.
یک انتقاد تند میتواند احساسات را جریحهدار کند.



























