جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
murmurar
01
زمزمه کردن, زیر لب گفتن
مثالها
Murmuró mi nombre suavemente.
او نامم را به آرامی زمزمه کرد.
Los niños murmuraban en clase.
کودکان در کلاس زمزمه میکردند.
02
صدای آرام و یکنواخت ایجاد کردن
مثالها
El río murmuraba entre las piedras.
رودخانه میان سنگها زمزمه میکرد.
El murmullo de las hojas murmuraba suavemente.
زمزمه برگها به آرامی زمزمه میکرد.



























