جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El deseo
[gender: masculine]
01
آرزو, خواسته
مثالها
Juan expresó su deseo de viajar por el mundo.
خوان آرزوی خود را برای سفر به دور دنیا ابراز کرد.
Su mayor deseo es ser médico.
بزرگترین آرزوی او این است که پزشک شود.
02
اشتیاق
مثالها
Su deseo por estar cerca de él era evidente.
میل او برای نزدیک بودن به او آشکار بود.
La pasión y el deseo llenaban la relación de la pareja.
شور و اشتیاق رابطه زوجین را پر کرده بود.



























