جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La desesperación
[gender: feminine]
01
استیصال, ناامیدی، ناچاری
مثالها
Cayó en la desesperación tras perder su trabajo.
او پس از از دست دادن شغلش به ناامیدی افتاد.
La noticia le causó una profunda desesperación.
خبر باعث ناامیدی عمیقی در او شد.



























