جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
desatar
01
باز کردن
مثالها
Desató los cordones de sus zapatos.
او بندهای کفشهایش را باز کرد.
Ella desató la cuerda que sujetaba la caja.
او طنابی را که جعبه را نگه میداشت باز کرد.
02
موجب شدن, راه انداختن
مثالها
La noticia desató protestas en toda la ciudad.
این خبر برانگیخت اعتراضات در سراسر شهر را.
Su comentario desató una fuerte discusión.
نظر او برانگیخت یک بحث داغ.



























