جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
cumplir
01
انجام دادن
مثالها
Cumplió su promesa de ayudar.
Cumplió به وعده خود برای کمک عمل کرد.
Tengo que cumplir mis tareas hoy.
من باید امروز وظایفم را انجام دهم.
02
شدن (سن)
مثالها
Mañana cumplo veinte años.
فردا بیست ساله میشوم.
Ella cumplió treinta en mayo.
او در ماه مه سی ساله شد.
03
پیروی کردن (از قانون)
مثالها
Cumple las reglas de la escuela.
او قوانین مدرسه را رعایت میکند.
Todos deben cumplir la ley.
همه باید قانون را رعایت کنند.
04
گذراندن
مثالها
Tendrá que cumplir cinco años de cárcel.
او باید پنج سال زندان را بگذراند.
Cumplió la mitad de su sentencia en un centro de mínima seguridad.
او نیمی از حکم خود را در یک مرکز امنیتی حداقلی گذراند.



























