جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Ahijada
[gender: feminine]
01
دخترخوانده
مثالها
Mi ahijada cumple diez años mañana.
دخترخوانده من فردا ده ساله میشود.
Fui al bautizo de mi ahijada el domingo.
من روز یکشنبه به غسل تعمید دخترخواندهام رفتم.
02
شاگرد, مرید
مثالها
Es la ahijada del maestro de música y aprende mucho de él.
Ahijada دخترخوانده معلم موسیقی است و چیزهای زیادی از او یاد میگیرد.
La joven ahijada demostró gran talento en la pintura.
شاگرد جوان استعداد بزرگی در نقاشی نشان داد.



























