جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
montar
[past form: monté][present form: monto]
01
سوار شدن
مثالها
Él montó en el tren hacia la ciudad.
او سوار قطار به سمت شهر شد.
Voy a montar a caballo esta tarde.
من میخواهم امروز بعدازظهر سوار اسب شوم.
02
تدوین کردن
مثالها
Van a montar la película después del rodaje.
آنها قصد دارند فیلم را پس از فیلمبرداری مونتاژ کنند.
El director montó las escenas con mucho cuidado.
کارگردان صحنهها را با دقت بسیار مونتاژ کرد.
03
هم زدن
مثالها
Monta las claras de huevo a punto de nieve.
سفیده تخممرغ را تا تشکیل قلههای سفت بزنید.
¿ Sabes montar la leche para el café?
آیا میدانی چگونه شیر را برای قهوه هم بزنی ؟



























