جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
fresco
01
خنک
مثالها
El agua está fresca y buena para beber.
آب خنک و برای نوشیدن خوب است.
Guarda la leche en el refrigerador para que esté fresca.
شیر را در یخچال نگه دارید تا تازه بماند.
02
تازه
مثالها
La fruta está fresca y lista para comer.
میوه تازه است و آماده خوردن است.
Prefiero verduras frescas del mercado.
من سبزیهای تازه از بازار را ترجیح میدهم.
03
نو
مثالها
Necesitamos ideas frescas para el proyecto.
ما به ایدههای تازه برای پروژه نیاز داریم.
Ella tiene un enfoque fresco sobre el problema.
او رویکردی تازه به مشکل دارد.



























